تصاوير منتخب

۰

حقه های کریس آنجل ؛ شعبده یا واقعیت

سیاسی و فرهنگی یهود و آمریکا

حقه های کریس آنجل ؛ شعبده یا واقعیت

کریس آنجل کیست؟

کریس آنجل Christopher Nicholas Sarantakos در سال ۱۹۶۷ در آمریکا بدنیا آمد. او به همراه مادر یونانی، پدر و دو برادرش Costa و JD و دوگربه خانگیش در نیویورک بزرگ شد. او در نوجوانی به یادگیری و نواختن سازهای موسیقی مثل فلوت و آکودیون پرداخت. یکی از بزرگترین مشکلات کریس در زندگی از دست دادن پدرش بدلیل سرطان بود. وقتی در سن ۶ سالگی عمه او یک شعبده بازی با ورق برای او انجام داد مسیر زندگی کریس تغییر کرد و از همان دوران به انجام کارهای عجیب و غریب و شعبده بازیهایی که بیشتر جنبه واقعیت داشته باشند پرداخت. دو نفر از بزرگترین شعبده بازانی که او را تحت تاثیر قرار دادند و کریس از کارهای آنها الهام میگیرد Harry Houdini و Aldo Richiardi هستند. وی بخاطر تردستی هایی که انجام می دهد بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و افراد زیادی بر این باورند که تمام حرکات و افعال وی حاصل کمالات و کرامات معنوی و روحی وی است و به هیچ عنوان وی را یک شعبده باز نمی دانند. البته قبلاً نیز دیوید کاپرفیلد نیز با انجام دادن کارهای فوق العاده به شدت مورد توجه عوام مردم بود.در اینجا به چند مورد از شعبده های کریس آنجل می پردازیم و سپس نظر یکی از اساتید شعبده بازی در ایران را در مورد تردستی های آنجل برای شما می آوریم.

شعبده یا واقعیت ، حقیقت ماجرا چیست؟

بلند شدن از روی زمین

می گویند در هندوستان مرتاض هایی هستند که روزهای متوالی می توانند بدون تکیه گاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدت ها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگی هایش را از دست داده. کریس آنجل شعبده باز مشهوری هست که بدون ریاضت مرتاض های هندی می تواند به ادعای خودش هروقت که خواست از زمین بلند شود و بر جاذبه زمین غلبه کند.کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتی متر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمی دهد و هرازگاهی در فاصله بین دو تا آسمان خراش بلندبالا نوک دماغش را راست می گیرد و جلو می رود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد. یکی از مشهورترین کلیپ های او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار می کند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبده باز است و دست هایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان می رود!


راز گشایی:

با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کرده اند دیگر هر کسی می تواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی می شود انجام داد. جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبده باز هم فقط فیلم بردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبده باز را گرفته اند و نمی گذارند پایین بیفتد. نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچی های روی زمین به راحتی می توانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکن ها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربین های فیلم برداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبده باز در زمین گلف هم داستان همین است.یک جرثقیل معمولی و رشته های نایلونی که شعبده باز را به آسمان می کشند. سختی اش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبده باز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهن ربای قوی انجام می شود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهن ربای چسبیده به تن شعبده باز را بالا و پایین می برد! زمان هایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند می شود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبده باز می آید.یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبک تر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنه ها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبده باز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم می کند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشت اش می گذارد و خودش را می کشد بالا. این وسط فقط شعبده باز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کرده اید که بلین و آنجل هیکل های ردیفی هم دارند!


راه رفتن روی آب!

راه رفتن روی آب همیشه برای مردم دنیا کار پیچیده ای بوده تا جایی که اگر کسی می توانست چنین کاری بکند و با وزن چند ده کیلویی اش روی آب راه برود – بدون اینکه آب از آب هم تکان بخورد- انگار کاری کرده بود در حد و اندازه معجزه. اما اینکه کسی در قرن بیست و یکم، آن هم با آن سر و شکل امروزش، بخواهد پابرهنه روی آب قدم بردارد جای حرف زیادی دارد.آنجل با ترفند راه رفتن روی آب خیلی از مردم عامه جهان را که عشق ژانگولر زدن دارند با خودش همراه کرد. گل سر سبد برنامه های اول مجموعه «مایندفریک» هم همین راه رفتن روی آب بود؛ کلیپی که در آن نشان می داد مرد جوان در حالی روی آب به آرامی قدم برمی دارد که یک عالم آدم بالغ و عاقل دور و برش در استخر دارند بی خیال شنا می کنند.


راز گشایی:

قاعده بازی آبکی کریس آنجل خیلی زودتر از آنچه که انتظار می رفت فاش شد. کلیپ و عکس های زیادی که خبر از حقه ساده تردست جوان می داد و اینکه او به چه راحتی و فقط با کمک گرفتن از دو، سه لایه شیشه و یک فیلم بردار وفادار و چند نفری که همیشه از سیاهی لشکرهای او به حساب می آیند از خجالت هر چه شعبده باز و تردست دنیاست درآمده و برای مدت زیادی عالم و آدم را سر کار گذاشته بود. ماجرا ساده تر از این حرف هاست.یک میز شیشه ای بسیار ظریف که البته از نمونه های دیگر محکم تر و سخت تر است و می تواند وزن ۸۰ کیلویی آقای شعبده باز را تحمل کند جوری در استخر قرار گرفته که با زاویه ای که فیلم بردار از آنجل نمایش می دهد به هیچ صورتی دیده نمی شود و آن قدر هم ظریف است که حتی در نمای بسته ای که از کف پای آنجل هم گرفته شده هیچ اثری از پیچ و تاب های جنس شیشه ای میز نیست!کریس آنجل برای واقعی تر شدن ماجرا کارهای دیگری هم کرده؛ اینکه بعضی از قسمت های میز را باز نگه داشته تا هرازگاهی آنهایی که داشتند زیرآبی می رفتند سری بیرون بیاورند، نفسی بکشند، تشویقی کنند و دوباره به آب تنی شان ادامه بدهند!


رد شدن نخ از گردن

کریس آنجل کارهای زیادی کرده است. از نصف کردن آدمیزاد وسط خیابان گرفته تا درآوردن پروانه از دل و روده خودش. همه اش را هم در چشم زدنی انجام داده بدون اینکه کسی لحظه ای بخواهد به حقیقت کارهای شعبده باز شک کند. کلیپ های هر کدام از این تردستی ها هم در اینترنت زیاد است.این وسط رد کردن نخ از وسط گردن بدون اینکه ذره ای خون روی زمین بریزد از آن کارهایی بود که مو به تن همه سیخ کرد و خیلی ها همان جا به اوج کار شعبده باز پی بردند. در یکی از از کلیپ های مایندفریک، کریس آنجل رو به دوربین بدون اینکه بخواهد کار اضافه ای کند نخی را روی گردنش می کشد و آن قدر این کار را ادامه می دهد که نخ کم کم توی گلویش فرو می رود و دیگر دیده نمی شود. فقط دو سر نخ باقی می ماند و تلاش بیشتر شعبده باز برای در آوردن دوباره نخ از بیخ گلویش!


رازگشایی:

حقه است! آن هم به روشی که حل آن برای من و شمای بی خبر از همه جا کمی سخت است. البته اگر کمی با فوت و فن های شعبده بازی آشنا باشید متوجه می شوید!شعبده باز قبل از انجام تردستی اش ماده ای خاص به گردنش مالیده که بعد از هر بار تکان نخ ضخیم تر شده و مانند خمیر و به رنگ بدن او نخ را به درون خودش راه می دهد بدون اینکه از پوست گردن جدا شود. اینجاست که تماشاچی فکر می کند خمیری که روی گردن شعبده باز است همان پوست برآمده اوست که با تکان های نخ دارد متورم می شود!


رد شدن غلتک از روی بدن

حتی کسی مانند کریس آنجل معروف هم با آن دک و پزش یک جاهایی برای اینکه حواس مردم کوچه و بازار ینگه دنیا را سمت خودش جلب کند به وسط خیابان می آید و با آن قد و قامت نه چندان پهلوانی اش خودش را به زیر یک غلتک چند صد تنی می اندازد. این اجرا یکی از پربیننده ترین کلیپ های آقای شعبده باز بود که یک روز تابستانی در نیویورک اجرا شد. برای کریس آنجل پارچه ای بزرگ روی زمین پهن کردند و رویش هم یک عالم خرده شیشه ریختند. غلطک را هم کمی عقب تر گذاشته بودند. کریس به وسط میدان آمد. روی پارچه دراز کشید و شکمش را به روی شیشه ها گذاشت.بدون اینکه حتی یک قطره خون از بدنش بریزد. بعد هم غلتک آسفالت کاری راه افتاد و از روی انگشت های پای شعبده باز رد شد و تا کمر او جلو آمد. آه و ناله شعبده باز بود که بلند شد. مردم هم بدتر! بعد هم غلتک کنار می رود و کریس جوان خودش را از زیر آن بیرون می کشد. شعبده باز زنده است بدون اینکه حتی خراشی برداشته باشد!


رازگشایی:

کریس آنجل بیشتر از اینکه شعبده باز خوبی باشد داستان رد شدن غلتک از بدن شعبده باز هم یکی از آن ماجراهایی است که او به خوبی از پس آن برآمد. اولا که شیشه ها واقعی نبودند و از جنس همان شیشه هایی بودند که این روزها در تهیه فیلم های سینمایی و صحنه های اکشن آنها زیاد به کار گرفته می شود. آنجایی که بطری شیشه ای توی سر دشمن می شکند یا طرف از بالای یک برج چند طبقه با یک عالم شیشه خرده شکسته به پایین می آید.این جور شیشه ها ساختگی هستند و هیچ آسیبی به بدن نمی زنند. اما اصل ماجرای غلتک اینجاست که قبل از اجرای شعبده باز دار و دسته او به محلی که آنجل قرار بود در آن اجرا داشته باشد رفتند و مساحتی به اندازه بدن او را کندند. جایش را هم با یک اسفنج نرم و انعطاف پذیر پر کردند و رویش را هم پارچه کشیدند و خرده شیشه ریختند. با رد شدن غلطک از روی پاهای شعبده باز بدن او به پایین می رفت و هیچ آسیبی نمی دید.


اما استاد بهروز کریمی استاد شعبده بازی کشورمان ، طی مصاحبه ای به سئوالات خبرنگار در مورد حقه های کریس آنجل اینگونه پاسخ داد:

 او روی پارچه‌ای که شیشه خرده فراوان روی آن ریخته می‌خوابد و سپس یک غلتک از روی او رد می‌شود، پیش از این که تصویربرداری شروع شود، آن قسمت از آسفالت را می‌کنند و روی آن را با اسفنج سیاه می‌پوشانند، غلتک همین که به اسفنج رسید، اسفنج به داخل حفره می‌رود و آنجل هم به همین شکل پایین می‌رود... غلتک که رد شد، اسفنج بالا می‌آید.

 پرواز در آسمان: به من هم اگر امکانات بدهند، این کار را انجام می‌دهم، استفاده از نور و طناب‌های نامریی که با برخورد نورهای خاصی به شکلی نامریی می‌شود، همان کاری که 10 سال پیش کاپرفیلد هم انجام داد.

 حرکت روی آب: شیشه‌ای در استخر تعبیه شده که رنگ آب استخر می‌باشد و او روی آن شیشه راه می‌رود.

 آنجا که انسان را دو تیکه می‌کند: آن زن اصلا از دو پا معلول است و پا ندارد.

 گربه را روی هوا می‌اندازد و گربه روی هوا می‌ایستد: صفحه‌ای شیشه‌ای با طناب نامریی به رنگ آسمان همان روز نصب شده و گربه با آن صفحه برخورد می‌کند و می‌ایستد...

 تفاوت کار کریس آنجل با کاپرفیلد این است، مردمی که برای تماشا می‌آیند، از نزدیکان خود او هستند، ضمن این‌که کارهای او زنده تصویربرداری نمی‌شود، یعنی ضبط می‌شود و بعد هم تدوین... اما کاپرفیلد کارهای تردستی و شعبده را که باز هم می‌گویم همه آنها حقه دوربین است، جلوی دیدگان مردم عادی و به شکل زنده اجرا می‌کرد، جالب این‌که «کریس آنجل» هیچ گاه روی استیج نرفته است.

در ضمن وی به سئولاتی در خصوص دیوید کاپرفیلد نیز اینگونه پاسخ داد:

عبور از دیوار چین: به نزدیک دیوار چین که می‌‌رود، ناگهان سایه می‌شود و می‌بینیم که آن سایه از دیوار عبور می‌کند، دیوید شخصی بدل دارد، خودش که روبه‌روی دیوار چین می‌ایستد، دوربین ناگهان به سوی مردم می‌رود، در صورتی که دیوید زیر یک صندلی که از قبل تعبیه شده پنهان می‌شود.

ناپدید کردن مجسمه آزادی در نیویورک: از قبل اتاقکی شیشه‌ای تعبیه شده که شاهدان عینی را داخل آن راهنمایی می‌کنند، این اتاقک خیلی آرام در حال چرخش است، وقتی که 180 درجه می‌چرخد، ناگهان شاهدان و دوربین می‌بینند که جای مجسمه آزادی خالی است، در صورتی که قبلا ماکت آن شبیه‌سازی شده است و مردم به نقطه‌ای دیگر نگاه می‌‌کنند که پشت مجسمه آزادی واقعی هستند.

فرار از زندان آلکاتراس: ما شعبده‌بازها ابزار کوچکی به نام «گیمیک» داریم، چیزی مثل شاه‌کلید، همان چیزی که قفل‌سازها دارند، این وسیله هر قفلی را باز می‌کند، البته کاپرفیلد به مانند یک بازیگر سینما و با حرکات سریع دست، این کار را انجام می‌دهد...

در ضمن اسناد و مدارکی نیز در مورد فراماسون بودن کریس آنجل وجود دارد.

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تا 1439...

جستجو

بایگانی

پربازديدها

آخرين نظرات

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی