تصاوير منتخب

۰

تمدن آمریکایی

یهود و آمریکا

تمدن آمریکایی

حدود 400سال پیش از  آمریکا توسط،کریستوف کلمب، به صورت رسمی! کشف شد.براساس اسناد موجود،قبل از کلمب توسط مسلمانان کشف شده و حتی در آنجا زندگی نیز کرده اند.

شواهد دالّ بر حضور مسلمانان در قاره ی قدیمی آمریکا بر تعدادی از مجسمه ها، سنت های شفاهی، گزارش های شاهدان عینی، باقی مانده ی مساجد، اشیای دست ساز، سکه ها و کتیبه های عربی استوار است. کشف سکه های عربی در نزدیکی ساحل ونزوئلا در دریای کاراییب، گزارش های تاریخی بر جای مانده از مورخان و جغرافی دانان مسلمان، سفرهای دریانوردان و ماجراجویان مسلمان در پهنه ی اقیانوس اطلس را کاملا تأیید می کند.

شواهد زیادی نشان می دهد که مسلمانان حداقل ۵ قرن قبل از کریستف کلمب از آندلس و غرب آفریقا، به آمریکا آمدند و واقعیت آن است که تاریخ اسلام و مسلمانان در منطقه ی کاراییب به بیش از یک هزار سال قبل، فزون بر ۶ قرن پیش از تماس اروپاییان باز می گردد. حقایق آشکار می کند که مسلمانان، ارتباط گسترده و صمیمانه ای با این منطقه داشته اند. کاشفان اسپانیایی و پرتغالی از حضور مسلمانان در قاره ی آمریکا با خبر بودند. ثابت شده است که دانش جغرافیایی و دریانوردیی مسلمانان به راستی اساس توسعه ی اروپایی بود. در آن زمان مسلمانان به مسایل ستاره شناسی آگاه بودند و با کاربرد قطب نما و جهت یابی از طریق ستاره ها آشنا بودند. گفته شده دو ناخدای مسلمان تبار در سفر نخست کریستف همراه وی بودند. همچنین واسکوداگاما کاشف پرتغالی که برای اولین بار از راه دریا از اروپا به هند رفت با «احمدبن ماجد» درباره ی ساحل غربی آفریقا مشورت کرده است. این شخص به عنوان مؤلف کتاب راهنمای دریانوردی در اقیانوس هند، دریای سرخ، خلیج فارس، دریای جنوب چین و آب های پیرامون جزایر هند غربی مورد تحسین است.

بر اساس نوشته مورخان، در اواسط قرن دهم یعنی در زمان خلیفه اموی عبدالرحمن سوم(۹۲۹-۹۶۱)، مسلمانان آفریقایی از بندر اسپانیایی «دلبا» به سمت اقیانوس تاریک و مه آلود غرب حرکت کردند. آن ها پس از یک غیبت طولانی با غنیمت بسیار از «سرزمین عجیب و شگفت انگیز» بازگشتند. با این وصف می توان گفت که مسلمانان، کلمب و دیگر کاوشگران اسپانیایی را به دنیای جدید راهنمایی کردند. حضور ۸۰۰ ساله ی مسلمانان، توسط مسیحیان در سال ۱۴۹۲ درست قبل از شروع سفرهای کلمب از اسپانیا به پایان رسید. شواهد بسیاری از ورود مسلمانان به آمریکا قبل از کلمب وجود دارد.

 اما اسناد این ادعا

مورخ و جغرافی دان مسلمان ابوالحسن علی بن حسین بن مسعودی(۸۷۱-۹۵۷) در کتاب خود با عنوان «مروج الذهب و معدن الجواهر» که در زمان حکومت خلیفه عبدالله بن محمد بر اسپانیا نوشته شده آورده است که «خشخاش بن سعید بن اسود» کاوشگر مسلمان اهل کوردوبا در سال ۸۸۹ از آتلانتیک عبور کرده و به سرزمین ناشناخته ای رسید و بعد از مدتی غیبت با گنجینه های افسانه ای بازگشت.

وی می نویسد: گروهی بر آن اند که این دریا، سرچشمه ی آب دریاهای دیگر است و ما حکایت های شگفت انگیز این دریا را با سرگذشت کسانی که جان به خطر افکنده، بر آن سوار شده اند و بعضی نجات یافته و برخی تلف شده اند و چیزها که آن جا دیده اند در کتاب اخبار الزمان آورده ایم؛ از آن جمله، مردی خشخاش نام از اهل اندلس بود که از پهلوانان و نوچگان قرطبه به شمار می رفت و گروهی از نوچگان را فراهم آورد و به کشتی ها که مهیا کرده بود، نشانید و به دریای محیط راند و مدتی غایب بود، آن گاه با غنایم فراوان بازگشت و حکایت وی میان مردم اندلس مشهور است.

همچنین در نقشه ی جهان به جا مانده از آل مسعودی یک منطقه ی بزرگ در اقیانوس تاریکی و مه آلود که او را به عنوان سرزمین ناشناخته می شناختند دیده می شود.

از تاریخ نگار مسلمان «ابوبکر ابن عمر» روایت است که در زمان حکومت هشام دوم، دیگر کاوشگر مسلمان به نام «ابن فاروج» اهل گرانادا در فوریه سال(۹۹۹) در عمق اقیانوس اطلس به پیش رفت. ابتدا در جزایر قناری به دیدار پادشاه رفت و راهش را به سمت غرب ادامه داد و سرانجام در ماه مه سال(۹۹۹) به آندلس بازگشت.

مورخ مشهور و زبانشناس «لئو وینر»از دانشگاه هاروارد در کتاب خود «آفریقا و کشف آمریکا»(۱۹۲۰) در مورد کلمب و ادعای کشف قاره ی آمریکا می نویسد که کلمب با اطلاعات کامل از منطقه وارد دنیای جدید شد و مسلمانان غرب آفریقا، وی را در سر تا سر منطقه کاراییب، آمریکای جنوبی، سرزمین های مرکزی و شمالی آمریکا از جمله کانادا، جایی که پیشتر با آنان تجارت داشتند و ازدواج کرده بودند، همراهی کردند.

کشفیات جغرافیایی

جغرافی دان و نقشه کش مسلمان «شریف ادریسی» (۱۱۶۶-۱۰۹۹) در کتاب خود با نام(نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق) در قرن دوازدهم درباره ی سفر گروهی از دریانوردان شمال آفریقا که به قاره ی آفریقا پا نهادند، گزارش می دهد. در این گزارش، تماس دریانوردان مسلمان با بومیان جزایر کاراییب به روشنی توصیف می شود.

ادریسی می نویسد که گروهی دریانورد از لیبسون به درون دریای ظلمت و مه(اقیانوس اطلس) رفتند تا دریابند در آن چیست و تا چه مسافتی ادامه دارد؟ آنان ۸ نفر بودند و قایقی پر از مایحتاج همراه خود بردند که تا چند ماه برایشان کافی باشد. آنان ۱۱ روز دریانوردی کردند تا به ناحیه ی آب های متلاطم و امواجی عظیم و نوری اندک رسیدند و تصور کردند هلاک خواهند شد.

بنابراین، کشتی خود را به سمت جنوب هدایت کردند و دوازده روز به سفر ادامه دادند تا سرانجام به جزیره ای رسیدند که دارای سکنه و کشت و زرع بود، اما به اسارت در آمدند و سه روز در زنجیر بودند. در روز چهارم، مترجمی آمد که به عربی سخن می گفت. او درباره ی مأموریت شان از آنان می پرسید و برای پادشاه ترجمه می کرد. آنان اطلاعاتی درباره ی خود به او دادند. سپس به زندان بازگردانده شدند. هنگامی که باد غربی شروع به وزیدن کرد، آنان را با چشمان بسته در قایقی گذاشتند و پس از ۳ روز قایقرانی به خشکی آوردند و در ساحل رهایشان کردند، در حالی که دست هایشان از پشت بسته بود. روز بعد، جماعتی دیگر پدیدار شدند، آزادشان کردند و به آنان اطلاع دادند که فاصله ی آنان تا سرزمین شان به اندازه ی سفری دو ماهه است. این گزارش، موید این حقیقت است که تماس دنیای جدید و قدیم چنان گسترش یافته بود که بومیان می توانستند عربی صحبت کنند.

ادریسی همچنین اقدام به ساخت نمونه ای از کره ی زمین کرد و برای این امر دستور داد تا دایره ی  بزرگی از نقره ی خالص ساخته شود و به کارگران محل دقیق اماکن و شهرها و دریاها و رودها و جنگل ها و راه ها و فاصله ی بین آن ها و خطوط استوا و نصف النهار و سایر نقاط جغرافیایی را تعیین نمود تا موارد تعیین شده را بر این کره ی بزرگ نقره ای ترسیم کنند. بدین ترتیب برای اولین بار در طول تاریخ، کره ی جغرافیایی زمین با دقت بسیار بالا، توسط یک دانشمند مسلمان ساخته شد. متاسفانه کره ی ساخته شده توسط ادریسی، در معرض نابودی قرار گرفت و از آثارش فقط کتاب و اطلس ترسیمی او باقی مانده است.

در کتاب های مرجع مسلمانان، ذکر شرح مستندی از یک سفر در دریایی از مه و تاریکی توسط شیخ «زین الدین علی بن مازندرانی» آمده است. سفر او از جنوب مراکش در زمان سلطنت شاه ابو یعقوب(۱۲۸۶-۱۳۰۷) شروع و به جزیره ی سبز در کاراییب در سال ۱۲۹۱ ختم شده است. جزییات سفر او در اقیانوس ها در بسیاری از منابع ذکر شده و بسیاری از دانشمندان مسلمان از این واقعه ی تاریخی آگاه هستند.

شهاب الدین احمد بن فضل الله عمری تاریخ نگار مسلمان نیز در کتاب خود با نام «مسالک الابصار فی ممالک الامصار» جزییات اکتشافات جغرافیایی دریای مه آلود و تاریک را شرح داده است.

سایروس گوردون در کتاب «پیش از کلمب»گزارشی ارایه می دهد که در آن سکه های پیدا شده در منطقه ی جنوب دریای کاراییب را چنین توصیف می کند: در حوالی ساحل ونزوئلا گنجینه ای از سکه های مدیترانه و تعداد زیادی شبه سکه پیدا شد که بی تردید نمی تواند مجموعه ای از مسکوکات یک سکه شناس باشد، بلکه ذخیره ای از نقدینه است. تقریبا همه ی آن ها، سکه هایی رومی از دوران حکومت اوگوستوس تا قرن چهارم میلادی است. اما دو فقره از این سکه ها عربی، و متعلق به قرن هشتم میلادی است. این سکه های اخیر است که زمان آغاز کل این مجموعه را معلوم می کند (که نمی تواند قدیمی تر از جدیدترین سکه ها در این مجموعه باشد.) سکه های رومی تا قرون وسطی رواج داشت. به نظر می رسد یک کشتی مغربی، شاید از اسپانیا یا شمال آفریفا، در حدود قرن نهم از اقیانوس اطلس عبور کرده باشد.

انجام دو سفر در اقیانوس اطلس توسط «تور هیردال» با کشتی های پایپروسی، کتیبه های پیدا شده در برزیل، پرو، و ایالات متحده، و انتقال مسلم یک زبان به درون زبان های بومیان اولیه ی آمریکا و شواهد متعدد فرهنگی دال بر حضور ماندینکا، خلاف ادعای برخی مورخین غربی در تردید از عبور مسلمانان از اقیانوس اطلس و ورود آن ها به آمریکا را ثابت کرده است. قوم ماندینکا با برزیل- نزدیک ترین سرزمین به ساحل غرب آفریقا- تماس گرفتند. به نظر می رسد آنان از آن سرزمین به عنوان پایگاهی برای اکتشاف قاره ی آمریکا استفاده کرده، و در امتداد رودخانه ها، در جنگل های انبوه آمریکای جنوبی و بر روی خشکی سفر کرده و به آمریکای شمالی رسیده باشند.

در پاناما، قوم ماندینکا چنان جذب فعالیت شدند که سکنه ی آن ناحیه به حساب می آیند. یکی از کارشناسان در زمینه ی  سنن آمریکای مرکزی نوشت: این قوم که امروزه آنان را از مردم بومی دارین(پاناما) با دو نام «ماندینکا»و «تول» متمایز می کنیم، که تفاوت آنان شاید هنوز یادآور منشأ متفاوت شان باشد. برخی از سنن اسلامی آنان -از جمله ممنوعیت کامل خوردن گوشت خوک- نشان می دهد که آثاری از اسلام از اعقاب شان به ارث رسیده است.

 وجود نام های عربی

وجود آثار و نشانه های زیادی ثابت کرده است که قوم ماندینکا در بسیاری از بخش های شمال آمریکا از طریق می سی سی پی نفوذ کرده تا آنجا که در منطقه ی آریزونا فیل آفریقایی نیز آورده بودند. کریستف کلمب در نامه های خود در اکتبر ۱۴۹۲ می نویسد: زمانی که کشتی در نزدیکی شمال شرقی کوبا به گل نشست یک مسجد در بالای یک کوه زیبا را دیدم. همچنین خرابه های مساجد و مناره ها با کتیبه های از آیات قرآن در کوبا، مکزیک، تگزاس و نوادا کشف شده است.

در طول سفر دوم کلمب، سرخ پوستان(هاییتی) به وی گفته بودند که مردمانی سیاه پوست قبل از ورود کلمب به جزیره، وجود داشته اند. آنان برای ثابت کردن این قضیه، سر نیزه های فلزی را که گوانین می نامیدند و مسلمانان آفریقایی همراه خود آورده بودند به کلمب نشان دادند. معلوم شد که در آن مس سی عیار وجود دارد. باید به ریشه ی کلمه عربی ‘GHINNA’ که به معنی «ثروت» است توجه کرد. کلمب تعدادی از این سرنیزه ها را برای تحقیقات بیشتر همراه خود به اسپانیا آورد و دریافت که این فلز ۱۸ قسمت طلا(۵۶٫۲۵درصد)، ۶ قسمت نقره (۱۸٫۷۵درصد)و ۸ قسمت از مس (۲۵ درصد) یعنی دقیقا همان فلز تولید شده در متالوژی آفریقایی گینه است.

در ۱۴۹۸، در سفر سوم کلمب به دنیای جدید در ترینیداد فرود آمد و در آن جا در بین خدمه بومی خود دستمال های رنگارنگ بافته شده از پنبه دید. کلمب می دانست که این بافت مشابه سبک بافت دستمال و روسری و رنگ بندی آن مشابه آنچه در گینه دیده  می باشد و به نام آلمازار می نامیدند. آلمازار یک کلمه ی عربی است که به نوعی پوشش و یا دامن در لباس مسلمانان آندلس و شمال آفریقا، غرب آفریقا(گینه)، مراکش، اسپانیا و پرتغال اطلاق می شده است. کلمب در طول سفر خود دریافت که زنان متأهل آنجا از لباس زیر استفاده می کنند در حالی که در حالت تجرد استفاده نمی کردند و این شگفتی بزرگی برای کلمب به وجود آورد که از کجا این آموزش را دیده اند.

هرنان کورتس، یکی از کاوشگران و فاتحان اسپانیایی نیز در لباس زنان سرخ پوست، پوششی مانند چادر بلند و در لباس مردان پوششی مانند تونیک رنگ شده به سبک اهالی شمال آفریقا دیده است.

فردیناند کلمب فرزند کریستف کلمب نیز لباس هایی از جنس پنبه با طراحی لباس های پوشیده شده توسط زنان وابسته به اهالی شمال آفریقا و گرانادا را بیان کرده است. حتی شباهت پارچه ای که برای حمل کودک استفاده می شد با آنچه پیشتر در آفریقا دیده بود، عجیب و غریب بود.

دکتر «باری فل» از دانشگاه هاروارد در کتاب خود«قصه های آمریکایی»(۱۹۸۰) شواهد قوی علمی دال بر اینکه قرن ها قبل از کریستوف کلمب، این قاره توسط مسلمانان شمال و غرب آفریقا کشف شده بود، آورده است.

دکتر «فل» همچنین از وجود مدارس اسلامی در «والدفوگو»، «آلان اسپرینگ»، «نوادا» و نیومکزیکو در تاریخ نزدیک به ۷۰۰-۸۰۰ میلادی خبر می دهد.

سنگ نوشته های کشف شده در غرب ایالت متحده، متن، نمودار و آخرین تکه های باقی مانده نقشه ها از آنچه سیستم مدارس به کار می رفته حکایت می کنند. زبان مورد استفاده، زبان عربی شمال آفریقا و به خط کوفی بوده است.

بیش از ۵۶۵ نام مکان(شهر، روستا، کوه، دریاچه، رود و …) در ایالت متحده و کانادا که از ریشه های اسلامی و عربی مشتق شده وجود دارد. این مکان ها در اصل توسط بومیان دوره ی پیش از کلمب نام گذاری شده بودند. برخی از این نام ها به عنوان معانی مذهبی: مکه(ایندیانا)، قبیله ی سرخ پوست مکه(واشنگتن)، مدینه(آیداهو، نیویورک، داکوتای شمالی، اوهایو، تنسی، تگزاس، آنتاریو)، محمد(ایلینوی) و غیره نام گذاری شده بودند.

جمال الحوشبی سردبیر نشریه فرهنگی مکه چاپ عربستان سعودی در مطلبی ضمن طرح مشاهدات عینی خود از سرخ پوستان آمریکا و سبک زندگی آنان با اشاره به کشتار دهشتناک بومیان آمریکا به اتهام توحش و روح شیطانی آنان به ویژه از سوی انگلیسی ها می نویسد:

آنچه بیش از همه چیز توجه مرا به طبیعت پیچیده آن کشتارهای وحشیانه جلب کرد شباهت زیادی بود که بین این کشتار علیه بومیان آمریکا با کشتار مسلمانان پس از سقوط قرناطه وجود داشت. قرناطه آخرین اردوگاه مسلمانان در آندلس به سال ۱۴۹۲ میلادی سقوط کرد و دادگاه های تفتیش اسپانیایی علیه مسلمانان فعال شدند. درست در همان سال(سقوط قرناطه) کریستف کلمب به سوی غرب دریانوردی را آغاز کرد، گویا به دنبال چیزی می گشت. شماری از تاریخ نگاران کلمب را یک کونوِرسو(یهودی اسپانیایی مسیحی شده) دانسته و معتقدند که وی برای رسیدن به اهداف خود تبارش را مخفی می‌ کرده است.

حسن التریکی مبارز پیر تونسی که چند سالی هم نماینده ی اتحادیه عرب در آمریکای لاتین بوده نیز معتقد است حرکت کریستف کلمب به سوی قاره ی جدید آمریکا بی ارتباط به سقوط قرناطه و مهاجران عرب که پیش از کریستف کلمب از شمال آفریقا به این سرزمین (آمریکا) کوچ کرده بودند نبوده است.

الحبوشی می افزاید: همواره به دنبال راز جلوه های اجتماعی رایج در بین افراد قبایل سرخ پوستان بودم. جلوه هایی که خیلی به رسوم اسلام شباهت داشتند. آن ها دست هایشان را به سوی آسمان برای طلب نزول باران بلند می کردند و چادرهایی داشتند که همگی رو به شرق برپا می شدند، عمامه پوشیدن برخی از بومیان و پوشش زنان سرخ پوست که به حجاب زنان مسلمان مغربی در مناطقی از مغرب عربی شبیه بود. این تقارب در سایر جلوه ها نیز مرا شگفت زده می کرد.

سردبیر نشریه مکه می افزاید: زمانی که شنیدم نام یکی از بزرگ ترین قبایل بومیان در ایالت های شمال غربی آمریکا «مکه» است حالتی شبیه شوک به من دست داد و اینکه مردم بیش از ۷۵ شهر و روستا در اقصی نقاط آمریکا معتقدند که سرخ پوستان نام مکه را بر این مناطق مختلف می نهاده اند.

حتی برخی پژوهشگران آمریکایی مانند دکتر «فیل باری»استاد دانشگاه هاروارد آمریکا و دکتر «یوسف مروه» معتقدند علت این رقابت قبایل سرخ پوست برای اطلاق نام مکه بر مناطق خود و همچنین نام گذاری برخی روستاها و کوه ها به نام هایی مانند «عرفه » خود دلیل قاطعی بر ریشه های اسلامی این اقوام و اشتیاق آنان به زیارت سرزمین های مقدس اجدادی و به جا آوردن مناسک حج بوده است.

الحوشبی سردبیر نشریه ی فرهنگی مکه در ادامه گزارش خود آورده است: هم چنان دانشمندان باستان شناس آمریکایی از آثار کشف شده در آمریکای شمالی و نقوشی که نام محمد پیامبر خدا و برخی آیات قرآن را در کنار نام های مکه و مدینه در بر دارند در شگفتند.

نشریه ی عربی الهدی چاپ نیویورک نوشت؛ برخی تاجران ترک تبار در مناطق کوهستانی مکزیک قبیله ای را یافته اند که به زبان عربی تکلم می کنند. کوه های صعب العبور«سیمو جوفل د آلنده» محل سکونت این قبیله است.

الهدی در گزارش خود آورده است: این قبیله عرب زبان مکزیکی، در انزوا زندگی می کند و تمامی آداب و رسوم عربی خود را در طول صدها سال متمادی حفظ کرده است. مردم این قبیله به تاجران ترک گفته اند که صدها سال است در آن منطقه ی کوهستانی ساکنند و بزرگ ترین آرزوی آنان این است که که به مکه بروند، مناسک حج را به جای آورند و مدینه النبی را زیارت کنند.اهالی قبیله مذکور تأکید کرده اند آثار و اموال و تحفه هایی دارند که اگر بتوانند آن ها را به مکه خواهند رساند.

مجله «الشروق العربیه» برزیل نیز گزارش یکی از مسئولان برزیلی را نقل کرده که در آن گزارش به دولت این کشور آمده است: در نقاط بکر و ناشناسی از استان «باهیا » برزیل از گذشته های دور مسلمانانی سکنی گزیده اند که به نام قبیله «الوفائیین» یا الوفاء شناخته می شوند و قرن ها پیش وارد برزیل شده اند. آن ها ذرت، کدو تنبل، و میوه جات کشت می کنند، اما محصولاتی ناشناخته نیز دارند که گفته می شود از بندر دارالبیضاء در مغرب پیش از سال ۱۱۰۰ میلادی با خود به برزیل آورده اند.

از دیگر دانشمندانی که این موضوع را بررسی کرده اند پژوهشگر بریتانیایی «باسیل دیویدسن» و استاد دانشگاه هاروارد «لئو وینر» بودند که در نتایج تحقیق خود به تشابه نژادی و زبانی قابل توجه بین ساکنان ساحل غرب آفریقا و سرخ پوستان به عنوان ساکنان بومی آمریکا به ویژه در خلیج مکزیک اشاره کرده اند. پرفسور «ایوان وان فیما» پژوهشگر دانشگاه نیوجرسی نیز بارها در اشاره ای واضح به حضور دیرپای مسلمانان در قاره ی آمریکا تصریح کرده بود: «پیش از کریستف کلمب کسانی بودند که آمریکا را کشف کنند.»

منبع:سایت میعاد

کریستوف کلمب،کاشف آمریکا یک یهودی است

هرچند که در تاریخ مشهور مرسوم و فیلم ها وکتابهای متعددی که درباره کریستف کلمب ساخته و نوشته شده او را به عنوان یک میسیونرمسیحی معرفی کرده اند، ولی در حقیقت" کریستف کلمب یک یهودی بوده است".

"دیوید م.ایچورن"،نویسنده یهودی،در این باره می گوید:

نه نام حقیقی او کلمبوس و نه یک ایتالیایی متولد ژنوبوده؛ بلکه نام حقیقی او جان کولن بود که در نزدیکی های شهر"پانته ودرا" در اسپانیا به دنیا آمده بود و او در واقع یک یهودی اسپانیایی بوده است.

بخش هایی از مقاله ای که تحت عنوان "آیا کریستف کلمب حقیقتا یک یهودی بود؟" به قلم دالیا سایاه که در روزنامه "شالوم"، ارگان یهودی ترکیه،در این رابطه بیان شده، بسیار قابل ملاحظه است:نکته مهم این است که در گوشه سمت چپ بالای کلبه نامه هایی که کلمب برای خانواده خود ارسال می داشت، مونوگرامی به چشم می خورد که مفهوم آن پنجاه سال قبل توسط موریس دیوید کشف شد. این مونوگرام از دو حرف تشکیل شده است، که هر یهودی آن را در بالای تمامی نوشته های خود می نوشت. این دو حرف عبارت بودند از دو کلمه BETHوHA که امروزه معلوم شده که بر عبارت EZRAT HA CHAM BE و یا BARUCH CHEM (یعنی مقدس است خدای یهود) دلالت دارد. نکته دیگری که ثابت می کند او یک یهودی پنهانکار بوده نحوه نگه داشتن دست چپ خود(به صورت پنجه باز بر روی قفسه سمت راست)در تصاویر و تابلوهای اوست. این عمل،اقدام رمز آلودی بود که «مارانو» ها جهت شناسایی یکدیگر بکار می بردند... حالا دیگر زمان آن رسیده که هویت حقیقی این کاشف بزرگ اعلام گردد. کریستف کلمب سفاراد،دیگر می توانیم او را معرفی نماییم، او پسر عموی بزرگ ما در آمریکاست.

 این نشریه در شماره دیگر خود، ضمن معرفی کتاب ، نوشته سارا لیبوویجی  با عنوان: آیا کریستف کلمب یک یهودی بود؟ کتاب ماریانه ماهن لوت :جریان های تاریخی کریستف کلمب  و کتاب ام.کایسرلینگ :مشارکت یهودیان در کشف سرزمین های اسپانیا و پرتغال  برای معرفی کلمب می نویسد:

آیا کلمب یک یهودی بود؟امروزه [نظریه یهودی بودن او] از مسلمات تاریخی به شمار می رود؛ از جمله دلایل محکم و غیر قابل مناقشه در این رابطه،نامه ای است که از سوی راهب هرناندود تالاورا  چند روز قبل از آغاز سفر کلمب برای ملکه الیزابلا نوشته شده است. تالاورا در این نامه ملتمسانه خواستار جلوگیری از اعزام فردی بیگانه(خارجی)که تحت تأثیر نفوذ شیطان است،به این مأموریت پر ماجرا می شود. راهب چنین ادامه می دهد: اگر روح القدس خواستار باز شدن پای فرزندان خود به دریاهای ناشناخته بود، جهت انجام این کار، منتظر فردی مجهول الهویه و خارجی نمی شد.

اگرچه احساسات ضد یهودی راهب در سطور یاد شده چندان واضح و شفاف نیست، اما این احساسات را می توان در سطور بعدی نامه او به وضوح و روشنی مشاهده کرد:

من مفهوم و تعبیر خواب و رؤیایی را که  راهب جین دیده بود در نیافتم، چگونه ممکن است که در نتیجه این سفر نفرت انگیز کلمب، سرزمین های مقدس به دست یهودیان بیفتد؟ راهب جین به من گفت که در رؤیای خود جان باب تیست مقدس را دیده است و او در خواب گفته که این سفر کلمب برای یهودیان بسیار با برکت خواهد بود، آنها آرامگاه عیسی (ع) را به دست خواهند آورد…

امروزه نظریه یهودی بودن کلمب که سیمون ویزنتال و سارا لیبویسی هم در کتاب هایشان به نام های: بادبان امید و آیا کریستف کلمب یهودی بود؟ مطرح نموده و خیلی جدی از آن دفاع می کنند، از سوی بسیاری از مورخان هم مورد تأیید قرار گرفته است و جملگی معتقدند که کاشف آمریکا یک یهودی پنهان کار (تغییر دین داده) بوده است.

در اینجا این سؤال به ذهن خطور می کند که همکاران و همسفرانی که به همراه کلمب راهی این سفر شدند چه کسانی بودند؟ آیا آنها یهودیانی بودند که ازانگیزاسیون و سیاست تفتیش عقاید فرار می کردند...؟ تاریخ هنوز این سرّ را برای ما فاش نساخته است. تنها چیزی که برای ما مشخص شده این است که در کشتی کلمب هیچ راهب مسیحی وجود نداشته است و تنها مترجمانی با زبان های عربی و عبری همراه وی بوده اند.علایم و نمادهای یهودی موجود در امضاهای کلمب به تصریح لی ام فریدمن تاریخ نگار یهودی نیز مؤید این مدعاست.به نظر او شکل یک مثلث کامل که برای یهودیان مقدس است و در گورستان ها و معابد از آن استفاده میشود،در تمام امضاهای کلمب مشاهده میشود.

خانوادة کلمب از اعقاب" یهودیان کاتالان" در بارسلونا بودند. و تاریخ نگاران معتقدند خانوادة کلمب که در ژنو زندگی می کرده و به اسپانیایی سخن می گفتند، یهودی بوده اند.

مجلة فرانسوی "م.اینترسه" در شماره اکتبر سال 1991 یادآور می شود کلمب یک یهودی به ظاهر تغییر دین داده (کُنوِرسو) ریشه کاتالانی بوده که از کشور خود اخراج شده و پس از آن به صورت پناهنده در ژنو اقامت گزیده بود.

تاریخ نگار یهودی م.کایسرلینگ نیز می نویسد:

حتی بیتریک انریکوور همسر کلمب هم یهودی بود.

بدون شک از اثبات صرف یهودی بودن کلمب، مطلب خاصی دستگیرمان نخواهد شد و نکته مهم این است که آیا هویت پنهان داشته شدة کلمب در سفری که آغاز نمود نقش داشته یا خیر؟ پاسخ به این سؤال را با استفاده از برخی اطلاعات نشریه «شالوم» به دست خواهیم آورد؛ به نظرکنسولووارلا  کلمب شناس مشهور اسپانیایی:

کلمب عهد عتیق را از حفظ بوده و چنین چیزی برای یک فرد منسوب به جامعه  کاتولیک نمی تواند موضوعیت داشته باشد. احتمالا بزرگ ترین رؤیای این دریانورد نامدار، برپایی و بنای مجدد معبد مقدس بوده است. و این در حالی است که عیسی (ع) را در صورت بنای مجدد معبد لعن نموده است.

کلمب و تلاش برای بنای مجدد معبد مقدس

اینکه کلمب قطعا یهودی دین داری بوده و تورات تحریف شده را از حفظ داشته و تمایل به برپایی و بنای مجددمعبد سلیمان داشته، بسیار جالب توجه است. زیرا معبدی که توسط حضرت سلیمان بنا گردید و پس از ویرانی اول آن، مجددا بازسازی شد، باز هم برای بار دوم توسط رومی ها بطور کامل ویران شد، در نزد یهودیان سمبل و نماد قومی به شمار می رود.

به نظر هر فرد یهودی بنای مجدد معبد، بزرگترین نشانه آمدن مسیح خواهد بود و مسیح نیز حکومت جهان گستر یهود را تأسیس خواهد کرد. یهودیان تپه ای را که بر روی ویرانه های معبد و در محدوده قدس شرقی واقع است، پس از نوزده قرن که از تاریخ تخریب این معبد توسط رومی ها در سال 70 میلادی می گذشت، در سال 1967 مجددا در اختیار قرار گرفتند.اما اسرائیل هنوز نمی تواند این معبد را بازسازی کند، چرا که در محل آن معبد،در حال حاضر دو مسجد اسلامی قبه الصخره و مسجدالاقصی قرار دارد.برای بنای مجدد معبد، می بایست این دو مسجد تخریب شود که هنوز اسرائیل جسارت چنین اقدامی را که  احتمالا به بروز جنگ جهانی سوم منجر می شود، نیافته است.

 برگرفته از " تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا " نوشته: نصیر صاحب خلق

سرخ پوستان صاحبان اصلی آمریکا

همزمان با سقوط امپراطوری آندلس(اسپانیای کنونی) سفر کریستف کلمب به آمریکا نیز شروع شد و این سفر منجر به آن کشف معروف شد.پس از این ماجرا تعدادی از یهودیان ساکن در اروپا به سرزمین کشف شده ی جدید مهاجرت کردند. و این سر آغازی شد برای اشغال آمریکا توسط یهودیان. آنها طی یک قتل و عام وحشیانه میلیونها سرخ پوست بومی آمریکایی را به خاک و خون کشیدند.آنها با وحشی نامیدن سرخ پوستان سعی داشتند که خودشان را مظلوم جلوه دهند،اما در نامه ای که کلمب برای ملکه ی اسپانیا نوشته نه تنها سرخ پوستان را انسانهای خطرناکی نمی نامد بلکه آنها را جزو بهترین مردمان دنیا می نامد. با این تفسیر آیا دیگر این غارتگری ها و قتل وعام ها دلیلی به جزء حاکم شدن بر سرزمین تازه کشف شده دارد؟ در فیلم های ساخته شده با موضوع سرخ پوستان، آنها را طوری جلوه می دهند که  سرخ پوستان انسان های بی تمدن و وحشی هستند  و مشکلاتی را برای مردم سفید پوست ایجاد می کنند و آنها را اذیت و آزار می کنند،طوری در فیلم ها وانمود می کنند که ما هم به راحتی باور میکنیم.در حال حاضر نیز  نسل باقی مانده   سرخ پوستان در آمریکا ، در یک شهر زندانی شده اند و آنها حتی از کوچکترین امکانات برای زندگی برخوردار نیستند. بعد از هجوم یهودیان و سفید پوستان اروپایی به آمریکا،آنها دست به اقدام شوم دیگر ی  زدند واین بار مردم فقیر و مسلمان آفریقایی را از کشور خودشان با کشتی به آمریکا برای بردگی منتقل می کردند. نسل سیاه پوستان موجود در آمریکا باقی مانده ی همان بردگان هستند. آنها نیز مثل سرخ پوستان در بدترین شرایط زندگی می کنند و از تبعیض و کمبود امکانات زندگی رنج میبرند. باراک اوباما رییس جمهور کنونی آمریکا نیز از نسل همان بردگان آفریقایی است اما جزو سیاه پوستان مرفه آنجاست. او تا قبل از انتخاب شدن به عنوان  رئیس جمهور آمریکا ،مسلمان بود اما بعد از پیروزی در انتخابات  دین خودش را هم عوض کرد .آری این است تمدن کشوری که ادعای حقوق بشرش گوش دنیا را کر کرده است. ما آمریکا را متعلق به سرخ پوستان بومی آنجا می دانیم نه متعلق به قوم خود برتر بین یهود که برای اینکه بگویید ما قوم برتر و برگزیدگان خداییم در تاریخ جنایات فراوانی به بار آورده است. حال با این تفسیر متوجه می شویم که چرا وقتی رییس جمهور رژیم صهیونیستی حرفی می زند نه آمریکایی ها جرات سر پیچی دارند و نه سران کشورهای اروپایی .حال متوجه میشویم که جنگ ما با آمریکا نبرد یهود با اسلام است .متوجه میشویم که کشف آمریکا، خدمت کلمب به دین یهود و  برای احیای آن بوده است. آری جنگ ما با آمریکا یک جنگ اعتقادی تمام عیار است . جنگ ما با یهودی است که خود را برتر از همه ی دنیا و همه عالم را برده ی خود می داند . هم اکنون نیز بیشترین ساکنان آمریکا را یهودیان تشکیل می دهند.جنگ بین یهود و اسلام در آینده ای نزدیک به اوج خواهد رسید و به فضل خدا این بار برای همیشه اسلام ،یهود را خواهد شکست و وعده ی خداوند تحقق پیدا خواهد کرد.

وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ اسْکُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا







نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تا 1439...

جستجو

بایگانی

پربازديدها

آخرين نظرات

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی