تصاوير منتخب

۰

جعفر کذّاب کیست ؟ و سرنوشت او چه شد؟

مهدویت و آخر الزمان مدعیان دروغین

جعفر کذّاب کیست ؟ و سرنوشت او چه شد؟

جعفر از فرزندان حضرت هادی علیه السلام ، معروف به « ابوالکراین » از مدعیان امامت بود . وی پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری علیه السلام  ، دعوی امامت کرد و از این رو به کذّاب « دروغگو » شهرت یافت.این شهرت و ادعای او ، قبلاً در کلمات معصومین علیهم السلام مورد اشاره و پیشگویی قرار گرفته بود . امام سجاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:

« اِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : اِذا وُلِدَ ابنی جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ بنِ ابیطالبٍ علیه السلام فَسُمُّوهُ الصادِقَ ، فَاِنَّ لِلخامِسِ مِن وُلدِهِ وَلَداً اسمُهُ جَعفَرٌ الاِمامَةَ اِجترِاءً عَلَی اللهِ وَ کِذباً عَلَیهِ فَهُوَ عِندَاللهِ جَعفَرٌ الکَذّابُ، المُفتَری عَلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ المُدَّعی لِما لَیسَ لَهُ بِاَهلٍ، المُخالِفُ عَلَی أبیهِ، والحاسِدُ لِاَخیهِ، ذلِکَ یَروُمُ کَشفَ سَترِاللهِ عِندَ غَیبَةِ وَلیِّ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، ثُمَ بَکَی عَلیٌ بنُ الحُسَینِ، علیه السلام بُکاءً شَدِیداً، ثُمَّ قالَ: کَاَنّی بِجَعفَرٍ الکَذّابِ وَقَد حَمَلَ طاغِیَةَ زَمانِهِ عَلی تَفتِیشِ اَمرِ وَلیِّ اللهِ وَالمُغَیَّبِ فی حِفظِ اللهِ، وَالتَّوکیلِ بِحَرَمِ اَبیهِ جَهلاً مِنهُ بِوِلادَتِهِ وَ حِرصاً مِنهُ عَلی قَتلِهِ اِن ظَفَرَ بِهِ وَ طَمَعاً فی میراثِهِ حَتّی یَأخُذَهُ بِغَیرِ حَقَّهِ»

( آنگاه که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب متولد شد، نامش را صادق بگذارید ، که پنجمین فرزند از سلاله او ، نامش جعفر است که از روی تجرّی بر خدای تعالی و دروغ بستن بر او ، ادعای امامت می کند! او نزد خدا جعفر کذّاب و مفتری بر خدای تعالی است و مدعی مقامی است که اهل آن نیست. وی مخالف پدر خویش و حسود بر برادر خود و کسی است که می خواهد در هنگام غیبت ولی خدا او را برملا سازد.)

امام سجاد علیه السلام پس از نقل فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار گریسته و فرمود: « گویا جعفر کذّاب را می بینم که طاغی زمانش را وادار می کند تا در امر ولی الله و غایب در حفظ الهی و موکل بر حرم پدرش ، تفتیش کند؛ به جهت جهلی که بر ولادت او و حرصی که بر قتل او دارد - اگر به او دسترسی یابد- و طمعی که در میراث او دارد تا آن را به ناحق غصب کند».{1}

بدون شک انحراف جعفر از خط پداران معصومش ، نه به علت اهمال پدر در تربیت وی بود و نه به جهت محیطی که در آن زندگی می کرد ! این انحراف به علت همنشینی با بدکاران و منحرفان برای وی به وجود آمد و شکی نیست همنشین در انسان تأثیر فراوانی دارد.

شیخ صدوق رحمة الله علیه نقل کرده است: « فاطمه دختر محمد بن هیثم معروف به ابن سیابه گوید: در موقع ولادت جعفر، من در خانه امام هادی علیه السلام بودم و اهل خانه به این ولادت مسرور شدند. به نزد امام هادی علیه السلام رفتم و او را مسرور نیافتم، گفتم : ای سرورم! چرا شما را به واسطه ی این مولود شادان نمی بینم؟! فرمود: این امر بر تو سهل خواهد شد؛ زیرا به زودی او خلق کثیری را گمرا می سازد».{2}

اوج انحراف جعفر پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام صورت گرفت. شیخ صدوق رحمة الله علیه یکی از این اتفاقات را چنین نقل کرده است: « علی بن سنان موصلی گوید: پدرم گفت: آقای ما ابو محمد حسن بن علی علیه السلام درگذشت ، از قم و بلاد کوهستان نمایندگانی که معمولاً وجوه و اموال را می آوردند در آمدند و خبر از درگذشت امام حسن علیه السلام نداشتند. چون به سامرا رسیدند ، از امام حسن علیه السلام پرسش کردند ، به آنها گفتد که وفات کرده است. پرسیدند: وارث او کیست؟ گفتند : برادرش جعفر بن علی ، آنگاه از او پرسش کردند ، گفتند : او برای تفریح بیرون رفته و سوار زورقی شده است. شراب می نوشد و همراه او خوانندگانی هم هستند. آنان با یکدیگر مشورت کردند و گفتند : اینها از اوصاف امام نیست. برخی از آنها می گفتند : باز گردیم و این اموال را به صاحبانش باز گردانیم . ابوالعباس محمد بن جعفر حمیری قمّی گفت: بمانید تا این مرد باز گردد و او را به درستی بیازماییم.

راوی گوید : چون بازگشت به حضور وی رفتند و به او سلام کردند و گفتند : ای آقای ما ! ما از اهل قم هستیم و گروهی از شیعیان و دیگران همراه ما هستند و ما نزد آقای خود ابو محمد حسن بن علی ، اموال را می آوردیم ، گفت : آن اموال کجاست؟ گفتند: همراه ماست، گفت: آنها را به نزد من آورید، گفتند: این اموال داستان جالبی دارد ، پرسید : آن داستان چیست؟ گفتند: این اموال از عموم شیعیان یک دینار و دو دینار گردآوری می شود، سپس همه را در کیسه ای می ریزند و آن را مهر می کنند. وقتی این اموال را نزد آقای خود ابو محمد علیه السلام می آوردیم ، می فرمود: همه آن چند دینار است و چند دینار آن از کی و چند دینار آن از چه کسی است . نام همه آنها را می گفت و نقش مهرها را هممی فرمود. جعفر گفت: دروغ می گویید! شما به برادرم را چیزی نسبت می دهید که انجام نمی داد این علم غیب است و کسی جز خدا آن را نمی داند.

راوی گوید :چون آنان کلام جعفر را شنیدند ، به یکدیگر نگریستند! جعفر گفت: آن مال را نزد من آورید، گفتند : ما مردمی اجیر و وکیل صاحبان این مال هستیم و آن را تسلیم نمی کنیم؛ مگر به همان علاماتی که از آقای خود حسن بن علی می دانیم. اگر تو امامی بر ما روشن کن ؛ و گرنه آن را به صاحبانش بر می گردانیم تا هر کاری که صلاح می دانند، بکنند.

راوی گوید: جعفر به نزد خلیفه - که آن روز در سامرا بود- رفت و علیه آنان دشمنی کرد و خلیفه آنها را احضار کرد و گفت : آن مال را به جعفر تسلیم کنید، گفتند: خدا امیرالمومنین را به صلاح آورد ، ما گروهی اجیر و وکیل این اموال هستیم. آنها سپرده مردمانی است که به ما گفته اند: آن را جز با علامت و دلالت به کسی ندهیم و با ابو محمد حسن بن علی علیه السلام نیز همین عادت جاری بود.

خلیفه گفت: چه علامتی با ابو محمد داشتید؟ گفتند: دینارها و صاحبانش و مقدار آنها را گزارش می کرد، پس از آنکه چنین می کرد ، آنها را تسلیم وی می کردیم ،ما مکرر به نزد او می آمدیم و این علامت و دلالت ما بود و اکنون او در گذشته است ، اگر این مرد صاحب الامر است بایستی همان کاری که برادرش انجام می داد، انجام دهد، و گرنه اموال را به صاحبانش بر می گردانیم.

جعفر گفت: ای امیرالمومنین! اینان مردمی درغگو هستند و بر برادرم دروغ می بندند و این علم غیب است. خلیفه گفت: اینها فرستاده ومأمورند. جعفر مبهوت شد و نتوانست پاسخی بدهد. آنان گفتند: امیرالمومنین بر ما منت نهد و کسی را به بدرقه ما بفرستد تا از این شهر به در رویم. وقتی از شهر بیرون آمدند ، غلامی نیکو منظر - که گویا خادمی بود- به طرف آنان آمد و ندا کرد: ای فلان بن فلان! ای فلان بن فلان! مولای خود را اجابت کنید، آنان گفتند: آیا تو مولای ما هستی؟ گفت: معاذالله! من بنده ی مولای شما هستم ، نزد او بیایید ، گویند: ما به همراه او رفتیم تا آنکه بر سرای مولایمان حسن بن علی علیه السلام وارد شدیم؛ به ناگاه فرزندش آقای ما قائم علیه السلام را دیدیم که بر تختی نشسته است. او مانند پاره ماه می درخشید و جامه ای سبز در برداشت. بر او سلام کردیم و پاسخ ما را داد؛ سپس فرمود: همه اموال چند دینار است و چند دینار از فلانی و چند دینار از فلانی است. بدین سیاق همه اموال را توصیف کرد؛ سپس به وصف لباسها و اثاثیه و چهارپایان ما پرداخت. ما برای خدای تعالی به سجده افتادیم که امام ما را به ما معرفی فرمود و بر آستانه وی بوسه زدیم. هر سئوالی که خواستیم از او پرسیدیم و او جواب داد. آنگاه اموال را نزد او نهادیم وحضرت قائم علیه السلام فرمود: بعد از این مالی را به سامرا نبریم و فردی را در بغداد نصب می کند که اموال را دریافت کند و توقیعات از نزد او خارج شود.گوید : از نزد او بیرون آمدیم؛ آن حضرت به ابوالعباس محمدبن جعفر قمی حمیری مقداری حنوط و کفن داد و به او فرمود: خداوند تو را در مصیبت خودت اجر دهد. روای گوید: ابوالعباس به گردنه همدان نرسیده بود ، درگذشت. بعد از آن اموال را به بغداد و به نزد وکلای منصوب می بردیم و توقعیات نیز از نزد آنها خارجمی گردید».

مرحوم صدوق پس از بیان این حکایت ، می نویسد:« این خبر دلالت دارد که خلیف امر امامت را می شناخته است که چیست وموضع آن کجاست. از این رو این گروه و اموالی که با انها بود، دفاع کرد و جعفر کذّاب را از مطالبه آنها بازداشت و به آنان دستور نداد که اموال را تسلیم جعفر کنند؛ جز اینکه او می خواست این امر پنهان باشد و منتشر نشود تا مردم به سوی او راه نجویند و او را نشناسند. جعفر کذّاب هنگامی که امام حسن علیه السلام در گذشت ، بیست هزار دینار به نزد خلیفه برد و گفت: ای امیرالمونین! مرتبت و منزلت برادرم حسن را برای من قرار بده! خلیفه بدو گفت : بدان که منزلت برادرت به واسطه ما نبود ؛ بلکه به واسطه خدای تعالی بود و ما تلاش می کردیم که منزلت او را تنزل دهیم و ناچیز گردانیم. اما خدای تعالی از آن ابا کرد و هر روز رفعت او را افزود ؛ زیرا او خودادری و خوش رفتاری و علم و عبادت داشت. اگر تو نزد شیعیان برادت همان منزلت را داری به ما نیازی نداری و اگر نزد آنان چنان منزلتی نداری و اوصاف او هم در تو نیست ، در این باب ما نمی توانیم کاری برای تو انجام دهیم».{3}

جعفر و ادعای امامت:

وی بعد از برادر خود امام حسن عسکری علیه السلام ، ادعای امامتدکرد و برای رسیدن به این هدف خود ، نقشه هایی کشید. اول خود را در معرض تسلیت گویی مردم و تبریک بر امامت خود قرار داد. دوم خود را آماده اقامه نماز بر جنازه برادرش کرد تا بلکه از این راه منصب رسمی امامت را بدست آورد. نقشه دیگر او این بود که دست به دامن دولت شد تا دولت او را به جای برادرش گذاشته و زعامت شیعیان را به وی واگذار نماید! اما در تمام این نقشه ها شکست خورد و جز رسوایی،چیزی بدست نیاورد.

انکار وراثت امام:

جعفر کذّاب، منکر وارث شرعی امام عسکرس علیه السلام و امامت حضرت مهدی ارواحنا فداه شد. به همین دلیل مدعی ما ترک و وارث منحصر به فرد امام حسن عسکری علیه السلام گردید و اتفاقاً به کمک دولت ، توانست اموال و ما ترم امام عسکری علیه السلام را تصرف کند.

تحریک دولت:

وی وقتی دید حضرت مهدی علیه السلام در جریان نماز ، بر او احتجاج کرده و رسوایش نمود ، دولت حاکم را علیه آن حضرت و وجود او تحریک کرد و در نتیجه حاکمان جور ، دوباره به خانه امام عسکری علیه السلام یورش بردند و جهت یافتن حضرت مهدی علیه السلام تلاشهای مذبوحانه ای انجام دادند ؛ ولی مشیت الهی بر آن تعلق گرفت که آن حضرت از گزند بد خواهان در امان بماند.{4}

منابع شیعه درباره سرنوشت جعفر دو قول مختلف دارند: بعضی می گویند: وی تا پایان زندگی بر دعوی دروغین خود پای فشرده ، همچنان خود را امام می دانست! برخی دیگر می گویند: وی از دعوی کذب خود دست برداشت، توبه کرد و شیعیان نیز نامش را از جعفر کذّاب به جعفر تائب برگردانیدند.

کلینی به نقل از محمد بن عثمان عمری می گوید:« امام دوازدهم علیه اسلام در توقیعی به توبه او تصریح کرده و فرموده است: راه جعفر راه برادران یوسف است که سرانجام توبه کردند و گناه شان بخشوده شد».{5}

وی با وجود عمر کوتاهی که کرد ، 120 فرزند داشت و از این رو وی را ابوالکراین (پدر فرزندان بسیار) می خواندند. نوادگان وی چون نسب خود را به امام رضا علیه السلام می رساندند ، به رضویان شهرت یافتند.

احمد بن اسحاق گوید: از جعفر بن علی نامه ای به دستم رسید و طی آن ادعا کرده بود که : به علم دین ( حلال و حرام ) و نیز کلیه علوم و آنچه مردم بدان نیازمندند ، آگاهی دارد! پس از اینکه نامه را خواندم، عریضه ای پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام نگاشتم و نامه جعفر را نیز به پیوست آن قرار دادم. متعاقباً از ناحیه مقدسه جوابی بدین شرح صادر شد:

« به نام خداوند بخشنده و مهربان؛ خداوند تو را پایدار بدارد! نامه تو و ضمیمه آن نامه ( نامه جعفر ) بهمن رسید و از مضمون آن - که با اختلاف الفاظ و اشتباهات بسیار توأم بود- مطلع شدم و اگر شما هم دقّت کرده بودید ، به برخی از آنها آگاه می شدید.»

آنگاه حضرت مهدی علیه السلام در ادامه با ذکر حمد و ثنای پروردگار ، مطالبی در ردّ جعفر بیان فرمود: ...« این پیرو باطل و دروغگو بر خدا افترا بسته است . این شخص با امید به چه چیزی ، می خواهد این ادعای عاری از حقیقت خود را ثابت کند! آیا با اطلاعاتی که در احکام الهی دارد؟ به خدا قسم این فرد آنقدر بی اطلاع است که حلال و حرام را نمی شناسد و میان بد و خوب فرق نمی گذارد ! آیا به دانش خود تکیه دارد؟ او به قدری تهی دست است که حق و باطل را نمی شناسد ، محکم و متشابه را نمی داند و از احکام نماز- حتی وقت آن - آگاهی ندارد! آیا این مدعی فاقد صلاحیت به ورع و پرهیزگاری خویش تکیه می کند؟ خداوند شاهد است که نماز واجب خویش را برای اینکه شعبده بازی یاد بگیرد، ترک نموده است! حتماً از ظروف مشروب و آثار دیگری از گناهان او اطلاع دارید...!

خداوند تو را توفیق دهد؛ آنچه برایت گفتم ، از این ستمکار ظالم بپرس و او را آزمایش کن . از یکی از آیات قرآن و تفسیر آن از وی سئوال نما و یا از نماز و شرایط آن از او بپرس تا به معایب و کمبودهای او پی ببری و حال او را بدانی. خداوند کفایت کننده است؛ او حق را برای اهلش حفظ می کند و آن را در جایگاهش قرار می دهد».{6}


{1} - کمال الدین و تمام النعمة ، ج 1 ، باب 31 ، ح 2

{2} - همان ، ج 1 ، باب 31 ، ص 321

{3} - کمال الدین و تمام النعمة ، ج 2 ، باب 43 ، ح 26

{4} - صدر ، سید محمد ، پژوهشی در زندگی امام مهدی علیه السلام ، ص 247

{5} - کتاب الغیبة ، ص 290 ؛ ر.ک : کمال الدین و تمام النعمة ج 2 ، ص 483 ، ح 4

{6} - کتاب الغیبة ، ص 289 ، ح 21


منبع : دانشنامه مهدویت


ویدئو :

جعفر کذاب را بهتر بشناسیم - حجم 27 مگابایت


ماجرای ولادت جعفر کذاب - حجم 2 مگابایت





نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تا 1439...

جستجو

بایگانی

پربازديدها

آخرين نظرات

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی