تصاوير منتخب

۰

مباهله

سیاسی و فرهنگی اهل بیت (ع)

مباهله


هیات مسیحیان نجرانى مرکب از عاقب و سید و گروهى که با آنها بودند، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدند و عرض کردند: آیا هرگز دیده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه "إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ ..." نازل شد و هنگامى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را به مباهله دعوت کرد. ("مباهله" در اصل به معنى رها کردن و قید و بند را از چیزى برداشتن است، و "ابتهال" در دعا به معنى تضرع و واگذارى کار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معنى هلاکت و لعن و دورى از خدا گرفته‏اند نیز به خاطر این است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود این نتائج را به دنبال مى‏آورد. اما از نظر مفهوم متداول، به معنى نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادى که با هم گفتگو درباره یک مساله مهم مذهبى دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.) به هر حال آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به‏ شخصیتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به محمد (صلی الله علیه و آله) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد، با او مباهله کنید. زیرا چیزى در بساط ندارد. فردا که شد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد در حالى که دست على بن ابى طالب (علیه السلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیه السلام) در پیش روى آن حضرت راه مى‏رفتند و فاطمه (علیها السلام) پشت سرش بود. نصارى نیز بیرون آمدند در حالى که اسقف آنها پیشاپیششان بود. هنگامى که نگاه کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از على (علیه السلام) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (علیها السلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‏ترین افراد به قلب او است ... سید به اسقف گفت: براى مباهله قدم پیش گذار. گفت: نه، من مردى را مى‏بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام مى‏کند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى‏گذرد در حالى که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نداشته باشد. اسقف به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمى‏کنیم بلکه مصالحه مى‏کنیم. با ما مصالحه کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حله (یک قواره پارچه خوب لباس) که حد اقل قیمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى شاخه نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در این زمینه نوشته شد. و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: من صورتهایى را مى‏بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه‏ها را از جا برکند چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین‏ نخواهد ماند.

برچسب ها ...تا 1439 گیلان

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تا 1439...

جستجو

بایگانی

پربازديدها

آخرين نظرات

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی