تصاوير منتخب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت موسی» ثبت شده است

۰

چرا قوم موسی(ع) در غیبت ایشان فریب سامری را خوردند⁉️

مهدویت و آخر الزمان

چرا قوم موسی(ع) در غیبت ایشان فریب سامری را خوردند⁉️

قرآن کریم، علت گمراهی بنی اسرائیل را به غیبت حضرت موسی ارتباط داده است. چنانچه می فرماید:

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِن بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ «ما از پی تو قومت را امتحان کردیم و سامری گمراهشان کرد».سوره طه، آیه 85.

با دوری حضرت موسی از قوم خود، ابلیس مردم را از بازگشت ایشان ناامید کرد و مردم که به حجت ظاهره عادت کرده بودند، گوساله سامری را به عنوان جانشینی برای خدای خود در روی زمین پذیرفتند.در تفسیر قمی آمده است: وقتى حضرت موسی برای گرفتن تورات و الواح به کوه طور رفت و در موعد مقرر باز نگشت، بنی اسرائیل با فریب ابلیس سر به طغیان نهادند و خواستند جانشین او هارون را بکشند؛ در این میان ابلیس به صورت مردى نزد ایشان آمد و گفت: موسى فرار کرده و دیگر بر نمی گردد، براى این که بدون خدا نمانید، زیورهایتان را جمع کنید تا برایتان معبودى بسازم که عبادتش کنید ... سامری با خاکی که از زیر پای اسب جبرئیل برداشته و آن را مایه مباهات خویش می دانست، گوساله ای از طلا ساخت و آن خاک را در آن ریخت، گوساله به صدا در آمد و بنى اسرائیل در برابر آن به سجده افتادند، و عدد آنهایى که به سجده افتادند هفتاد هزار نفر بود...[1]

۱

سر گذشت حضرت موسی علیه السلام در میان بنی اسرائیل

یهود و آمریکا تاریخی و اجتماعی

سر گذشت حضرت موسی علیه السلام  در میان بنی اسرائیل

حضرت موسی(علیه‌السلام) یکی از پیامبران اولوالعزم است، که نام مبارکش صد و سی و شش بار، در سی و چهار سوره قرآن مجید آمده است.موسی(علیه‌السلام) در لغت قبطیان از دو جزء تشکیل شده، یکی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت، چون صندوق وی در کنار درختی در داخل آب به دست آمد، او را موسی(علیه‌السلام) نامیدند.وی سه هزار و هفتصد و چهل وهشت سال بعد از هبوط آدم(علیه‌السلام) متولد شد و نسبش با شش واسطه به حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) می‌رسد.
به این ترتیب: «موسی بن عمران بن یصهر بن قاهت بن لاوی بن یعقوب بن ابراهیم) و نام مادرش «یوکابد»است.
موسی(علیه‌السلام) پانصد سال بعد از حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) ظهور کرد و لقب «کلیم الله» به خود گرفت، چون خداوند بدون واسطه، با او سخن گفت.پس از آن‌که حضرت موسی(علیه‌السلام) از جانب خدا مأمور شد، به جانب کوه طور روان شود و از فراز کوه سرزمین‌های مقدس فلسطین بنگرد، در همانجا در سن دویست و چهل سالگی وفات یافت، و بر فراز تل سرخ رنگی در آن ناحیه (که فسجه نام داشت) به خاک سپرده شد.

سرگذشت حضرت موسی(علیه‌السلام)

داستان زندگی پرفراز و نشیب موسی(علیه‌السلام) را می‌توان به پنج دوره خلاصه نمود:

۱ـ دوران ولادت و کودکی و پرورش او در کاخ فرعون.
۲ـ دوران هجرت او از مصر به مدین و زندگی او در کنار حضرت شعیب(علیه‌السلام)
۳ـ دوران نبوت و پیامبری و بازگشت وی به مصر برای مبارزه با فرعون.
۴ـ دوران هلاکت فرعون و ورود موسی(علیه‌السلام) به بیت المقدس.
۵ـ دوران درگیری‌های موسی(علیه‌السلام) با بنی اسرائیل.

دوره اول:

پادشاه عصر موسی(علیه‌السلام) و خواب او

حضرت موسی(علیه‌السلام) در زمان سلطنت «رامسیس یا رعمسیس»،در شهر مصر متولد شد. رامسیس شبی در عالم خواب دید، آتشی از طرف شام «بیت المقدس» شعله ور شد و زبان کشید و به طرف سرزمین مصر امد و به خانه‌های قبطیان افتاد و همه آن‌ها را سوزانید. سپس کاخ‌ها و باغات آن‌ها را فراگرفته و همه را نابود کرد، ولی به خانه‌های سبطیان (که موسی و بنی اسرائیل از آن‌ها بودند) آسیبی نرساند! فرعون در حالی که بسیار وحشت زده شده بود، از خواب بیدار شد و در غم و اندوه فرو رفت، ساحران و کاهنان و معبرین را به حضور طلبید و از آن‌ها خواست که خواب وی را تعبیر کنند. کاهنان و دانشمندان تعبیر خواب، گفتند: «به زودی نوزادی از بنی اسرائیل – سبطیان – به دنیا می‌آید که تو و یارانت را به هلاکت می‌کشاند» و سپس شب انعقاد آن نطفه را برای پادشاه معین کردند. رامسیس (فرعون) پس از مشورت با مشاوران و درباریان و کاهنان دو تصمیم گرفت:

۲

کسی که خدا را می خنداند!!!

تاریخی و اجتماعی

کسی که خدا را می خنداند!!!
در بخشی از کتاب معراج السعاده مرحوم نراقی داستانی جالب و بسیار قابل توجه روایت شده است ؛ ماجرا بر می گردد به زمان حضرت موسی (ع) که در کتاب معراج السعاده داستان آن ، این چنین نقل شده است:ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: «ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻗﺤﻂ ﺷﺪ، ﻣﻮﺳﻰ ﺑﺎ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺷﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻛﻪ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻋﺎﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻇﻠﻤﺖ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻃﻨﻬﺎﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺧﺒﻴﺚ ﺷﺪﻩ؟ ﻭ ﺭﺟﻮﻉ ﻛﻦ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ «ﺑﺮﺥ » ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﮕﻮ: ﺳﺆﺍﻝ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﻨﻢ. ﻣﻮﺳﻰ - ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ، ﻛﺴﻰ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ. ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﻰ ﺑﻨﺪﻩ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ «ﺷﻤﻠﻪ »  ﭘﺸﻤﻴﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﻭ ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺛﺮ ﺳﺠﻮﺩ، ﺧﺎﻙ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺳﻰ - ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﺑﻪ ﻧﻮﺭ ﻧﺒﻮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭﻧﺎﻡ ﻭﻯ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻢ «ﺑﺮﺥ ». ﻣﻮﺳﻰ ﮔﻔﺖ: ﻣﺪﺗﻰ ﺍﺳﺖ ﺗﺮﺍ ﻣﻰ ﻃﻠﺒﻢ ﺑﻴﺎ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎﻃﻠﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻛﻦ. ﭘﺲ ﺑﺮﺥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﺗﻜﻠﻢ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﺍﻟﻬﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻣﻘﺘﻀﺎﻯ ﺣﻠﻢ ﻭ ﺣﻜﻤﺖ ﺗﻮ ﻧﻪ. ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺭﻭﻯ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺮﺍ ﺁﻳﺎ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮﺳﺮﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺗﻮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺎﺭﺍﻧﻬﺎﻯ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻏﻀﺐ ﺗﻮﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺘﻰ؟ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺧﻠﻖ ﺧﻄﺎ ﻛﺎﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺧﻠﻖ ﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻔﻮ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻯ ﺁﻳﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻰ ﺑﻌﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻰ؟ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻋﺎﻯ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺮ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺩﺭﻧﺼﻒ ﺭﻭﺯ، ﮔﻴﺎﻫان ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪﻧﺪ. ﭘﺲ ﺑﺮﺥ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: دیدی ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻛﺮﺩﻡ. ﻣﻮﺳﻰ ﻗﺼﺪ ﺍﻭ ﻛﺮﺩ. ﺧﻄﺎﺏ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ: «ﺍﻯ ﻣﻮﺳﻰ! ﺑﺮﺥ ﺭﻭﺯﻯ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﺍﻧﺪ».



تا 1439...

جستجو

بایگانی

پربازديدها

آخرين نظرات

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی